این روزها ، هر کسی دغدغه دین داشته باشد ، هر کسی در برابر منکر قد علم کند ، هر کسی در مقابل اجرای جُنگ همراه با رقص و لودگی در فرهنگسرای آیت الله خاتمی اعتراض کند ، و هر کسی که با اجرای رقص سما بانویی در پشت بام بافت تاریخی عقدا مخالفت کند و هر کسی که با اجرای کنسرت موسیقی مخالف باشد، دلواپس ، متحجر ، سیاسی کار و... و... و... خوانده می شود !
حال آنکه با رجوع ساده به فتوای شفاف و واضح علما و مراجع تقلید و کتب فقهی اسلامی ، حرام بودن قطعی موارد فوق ، اظهر من الشمس است ! یعنی مصداق واقعی منکر علنی و اجتماعی که مقابله با آن( نهی از منکر ) یکی از فروع دین است و فروع دین یعنی یکی از واجبات دینی.
اینجاست که وقتی برخی از متولیان و صاحبان امر و رسانه داران و صاحب نفوذان و بزرگانی در شهرمان را هم همراه و پشتیبان و مستحکم بر اجرای منکرات می یابی ، به یاد آن روایت طولانی و نافذ رسول الله(ص) در تشریح اوضاع آخر الزمان خواهی افتاد.
با دقت به نکته های مهم این روایت توجه کنید ، انگار 14 قرن پیش پیامبر اسلام ، اوضاع شهر و استان و کشور ما و جامعه اسلامی کنونی را می بیند و تشریح می کند:
پیامبر خدا حضرت محمد مصطفی ( که درود خدا بر او باد) در روایتی فرمود:( بحار الانوار جلدهای 18-27-52)
♦ روزگاری خواهد آمد که دین خدا تکه تکه خواهد شد.
♦ سنت من در نزد آنان بدعت و بدعت در نزد آنان سنت باشد .
♦شخصیت های بزرگ در نزد آنها حیله گر خوانده می شوند و اشخاص حیله گر در نزد مردم، با شخصیت و وزین خوانده شوند .
♦مومن در نزد آنان حقیر و بی مقدار می شود و فاسق به پیش آنها محترم و ارجمند باشد .
♦کودکانشان پلید و گستاخ و بی ادب و زنانشان بی باک و بی شرم و بی حیا شوند.
♦در آن هنگام خداوند ، آنان را از باران به هنگام، محروم سازد و در وقت نامناسب بر آنها ببارد .
♦افراد بد بر آنان مسلط شود که آنان را به انواع عذاب معذب دارند.
♦نیکانشان دعا کنند ولی اجابت نشود .
♦اگر در جمع آنها باشی به تو دروغ گویند.
♦زمانی بر مردم بیاید که شکم هاشان خدایان آنها شود و زنانشان قبله گاهشان و پول شان دین شان شود و کالاهای دنیوی را مایه شرف و اعتبار و ارزش خویش دانند .
♦از ایمان جز نامی و از اسلام جز آثاری و از قرآن جز درس نماند.
♦ساختمان های مسجدهایشان آباد باشد ولی دلهایشان از جهت هدایت خدا خراب شود.
♦در آن روزگار است که خداوند، آنها را به چهار بلا مبتلا سازد : نخست: تجاوز به ناموسشان و دوم: هتک حرمت از ناحیه زورمندان و ثروتمندانشان ، سوم: خشکسالی، چهارم: ظلم و ستم از جانب زمامداران و قاضیان.
♦از پیامبر خدا در منابع شیعه و اهل تسنن روایت شده است که در جایی دیگر فرمود: روزگاری بیاید که مردم شان آنچنان از علما بگریزند که گوسفند از گرگ گریزد.
♦زمانی بر مردم بیاید که بازرگانان و کاسبان شان رباخوار و فریبکار ، و زنانشان خود را برای نامحرمان بیارایند. در آن هنگام اشرارشان بر آنها چیره گردند و هر چه دعا کنند به اجابت نرسد.
♦روزگاری بیاید که مردم آنچنان به قوانین اسلامی بی اعتنا بشوند که گویی آنان خود پیشوای قرآن بودند نه قرآن پیشوای آنها.
و اما...
پیامبر (ص) فرمود :« این دین اسلام مدام برپا خواهد ماند و گروهی از مسلمانان از آن دفاع کنند و در کنار ان بجنگند تا قیامت بپا شود »
و فرمود « در هر عصر و زمانی گروهی از امتم مدافع احکام خدا باشند و از مخالفان باکی نداشته باشند » کنزالاعمال حدیث34499و34500
و اینجاست که هرچه مدافعان احکام خدا را دلواپس ، متحجر ، سیاسی کار و... و... و... بخوانند ، اینان باکی ندارند و همچنان به دفاع از دین و مذهب ادامه خواهند داد.
پیام تسلیت رهبر انقلاب اسلامی در پی ارتحال آیتالله هاشمی رفسنجانی بسمالله الرحمن الرحیم انّا لله و انّا الیه راجعون با دریغ و تأسف خبر درگذشت ناگهانی رفیق دیرین، و همسنگر و همگام دوران مبارزات نهضت اسلامی، و همکار نزدیک سالهای متمادی در عهد جمهوری اسلامی جناب حجتالاسلام والمسلمین آقای حاج شیخ اکبر هاشمی رفسنجانی را دریافت کردم. فقدان همرزم و همگامی که سابقهی همکاری و آغاز همدلی و همکاری با وی به پنجاه و نه سال تمام میرسد، سخت و جانکاه است. چه دشواریها و تنگناها که در این دهها سال بر ما گذشت و چه همفکریها و همدلیها که در برهههای زیادی ما را با یکدیگر در راهی مشترک به تلاش و تحمل و خطرپذیری کشانید. هوش وافر و صمیمیت کمنظیر او در آن سالها، تکیهگاه مطمئنی برای همهی کسانی که با وی همکار بودند به ویژه برای اینجانب به شمار میآید. اختلاف نظرها و اجتهادهای متفاوت در برهههائی از این دوران طولانی هرگز نتوانست پیوند رفاقتی را که سرآغاز آن در بینالحرمین کربلای معلّی بود به کلی بگسلد و وسوسهی خناسانی که در سال های اخیر با شدت و جدیت در پی بهره برداری از این تفاوت های نظری بودند، نتوانست در محبت شخصی عمیق او نسبت به این حقیر خلل وارد آورد. او نمونهی کم نظیری از نسل اول مبارزان ضد ستم شاهی و از رنج دیدگان این راه پر خطر و پر افتخار بود. سال ها زندان و تحمل شکنجه های ساواکم و مقاومت در برابر این همه و آن گاه مسئولیت های خطیر در دفاع مقدس و ریاست مجلس شورای اسلامی و مجلس خبرگان و غیره، برگ های درخشان زندگی پر فراز و نشیب این مبارز قدیمی است. با فقدان هاشمی اینجانب هیچ شخصیت دیگری را نمی شناسم که تجربه ای مشترک و چنین دراز مدت را با او در نشیب و فرازهای این دوران تاریخ ساز به یاد داشته باشم. اکنون این مبارز کهنسال در محضر محاسبهی الهی با پروندهای مشحون از تلاش و فعالیت گوناگون قرار دارد، و این سرنوشت همهی ما مسئولان جمهوری اسلامی است. غفران و رحمت و عفو الهی را برای وی از صمیم قلب تمنا میکنم و به همسر گرامی و فرزندان و برادران و دیگر بازماندگان ایشان تسلیت عرض میکنم . غفرالله لنا و له سید علی خامنه ای 19 دیماه 1395
باید دادگاه عادلی تشکیل شود و قطره قطره خون شهدای مظلوم فتنه 88 در برگ برگ پرونده سران فتنه حک شود و در برابر ترازوی قضاوت پاسخ دهند ، که ، بای ذنب قتلت...
در سال 1388 به دنبال انتخاباتی پرشور ، کام ملت مظلوم ایران پس از خلق حماسه ی حضوری دیگر ، به دستان پلید ایادی داخلی و خارجی با فتنه 88 تلخ شد و با بیانیه ها و موضع گیری های سران فتنه، عده ای مزدور و عده ای فریب خورده در اغتشاشات پس از انتخابات ، کشور را تا لبه پرتگاه بردند و 8 ماه تمام ، با نا آرامی و زد و خورد ، هزینه ی سنگینی بر این نظام مقدس وارد کردند.
وقتی که آل صفین در خیابان های اشراف نشین ،شعار مرگ بر اصل ولایت فقیه سر دادند و با سرنیزه ی فتنه قصد ستاندن جان انقلاب را داشتند ، مالک اشترها شمشیرهایشان را که با قدرت بصیرت قلب فتنه را می شکافت، بر کشیدند و برای یاری علی زمانه به خیابان ها آمدند...
در این نا آرامی ها و اغتشاشات ، زد و خورد هایی از قبل طراحی شده از سوی گروههای معاند و ضد انقلاب ایجاد شد و نیروهای نظامی ، انتظامی و امنیتی نظام مقدس جمهوری اسلامی و گروههای بسیجی نیز در حفظ و حراست از کیان مملکت اسلامی کمر همت بستند و در این بین ،هم ،عده ای از مردم فریب خورده که فتنه را همراهی می کردند و هم، عده ی کثیری از جان برکفان نیرویهای نظامی ، انتظامی و بسیجی که با هدف آرام سازی فضای فتنه به مقابله با اغتشاشگران مشغول بودند ، جان شریف خود را از دست دادند.
آری قطعا جان سپردن این عزیزان به مصداق کامل شهادت در راه حفظ نظام مقدس جمهوری اسلامی بود ، اینان شهدایی هستند که به تعبیر رهبر فرزانه انقلاب در دوران قحطی شهادت و تنگ شدن دروازه پرواز به سوی خداوند توفیق نصیبشان شد.
شهدایی که خونشان هنوز و همچنان فتنهگران را رسوا و افشا میکند.
شهدای فتنه 88 از شهدای گمنام ما هم گمنام تر هستند، با اینکه اغلب آنان در پایتخت شهید شدند کسی اسم آنها را نشنیده و حتی تشییع و مراسم ختم درستی هم نداشتند و بعضا حتی مزارشان هم گمنام است.
چرا یاد و خاطره این شهدای گرانقدر به بوته فراموشی سپرده شده ؟
چرا یادواره ای در ابعاد ملی، تحت عنوان شهدای فتنه 88 و با هدف دلجویی از خانواده هایشان و خونخواهی از این جوانان مظلوم برگزار نمی شود؟
راستی، چه کسانی می خواهند جواب خون این گلهای پرپر را بدهند ...؟
در میان شهدای فتنه 88 هستند ، جوانان عزیزی که بعضا با طناب پوسیده و دروغین " اعتراض به تقلب در انتخابات " به چاه فتنه افتادند...
جوانانی که بعضا با تحریک بیانیه های برخی متوهمین و سردمداران فتنه که روزی داماد لرستان بودند و روزی فرزند آذر بایجان ...! به میدان آمدند...
جوانانی که بعضا با تحریک ناشی از سخنرانی ها و موضع گیریهای بی اساس و فتنه انگیز برخی مدعیان اصلاحات به میدان آمدند...
و جوانانی که در لباس پرافتخار بسیجی و برای دفاع از کیان نظام و انقلاب وولایت سینه را در برابر تیر های فتنه ونفاق سپرکردند و خونشان را نثار انقلابشان کردند...
جوانانی که بعضا با گلوله های اسلحه های گروهک های ضد نظام به شهادت رسیده اند...
آری ... شهدایی که خونشان به پای عناد و بغض سران فتنه ریخته شد ، خونشان پایمال شد با لگدهای کسانی که هنوز هم مدعی این نظامند ...
هنوز هم در سخنرانی هایشان و در میتینگ های سیاسی شان ازحصر سردمداران اصلی فتنه معترضند...
آری اکنون پس از گذشت 7 سال از فتنه خونین 88 ، جای سئوال است از سران فتنه ، ساکتین و همراهان فتنه که باید جواب خون این شهدا را بدهند ...
باید بر سر مزار این شهدا حاضر شوند و از خانواده های آنان و از همه ملت مظلوم ایران عذر خواهی کنند ...
باید دادگاه عادلی تشکیل شود و قطره قطره خون این شهدای مظلوم در برگ برگ پرونده سران فتنه حک شود و در برابر ترازوی قضاوت پاسخ دهند ، که ، بای ذنب قتلت...
آری ، سران فتنه که جرم آنها اظهر من الشمس است و ولی امر مسلمین جهان نیز در این باره فرمودند : «جرم اینها بزرگ است و اگر امام (ره) بودند شدیدتر برخورد میکردند. اگر اینها محاکمه شوند حکمشان خیلی سنگین خواهد بود و ما اکنون به اینها ملاطفت کردهایم».
و با قلبی محزون و اشکی جاری این قطعه شعر را به تمامی شهدای مظلوم فتنه 88 تقدیم می کنیم :
برای مقبره ات لاله زار کافی نیست سبد سبد نفس سبزه زار کافی نیست خودت بگو به کدامین گناه کشته شدی بهانه ی "وسط کارزار!" کافی نیست به مادرت چه بگویم، شهادتش تبریک؟ که مویه اش همه شام و نهار کافی نیست؟ تمامی حکماء جهان اگر گویند برای فتح ولایت شعار کافی نیست بگو مذاب شود موج غیرت مردم برای تشنه لبان شوره زار کافی نیست شهید مینگرد هر زمان به وجه الله برای فتنه شان انتظار کافی نیست
و اینک در سالگرد 9 دی ماه ، سالروز برچیده شدن هیمنه ی فتنه ی 88 با ندای ولایتمداری مردم ایران اسلامی ضمن گرامی داشت یاد و خاطره شهدای این هشت ماه دفاع در برابر فتنه ، این گفته ولی امرمان در این موضوع را مرور می کنیم که فرمودند : « فتنهی 88 تنها آن چیزی نبود که توی خیابان به وسیلهی تعدادی آدم دیده شد؛ این یک چیز ریشهداری بود، یک بیماری عمیقی درست کرده بودند، اهدافی داشتند، زمینهها و مقدمات فراوانی برایش چیده شده بود، کارهای بزرگی شده بود و هدفهای بسیار خطرناکی دنبال این کار بود، که با این برخوردهای گوناگون سیاسی و امنیتی و اینها حل نمی شد؛ یک حرکت عظیم مردمی لازم داشت؛ که این حرکت، حرکت 9 دی بود؛ آمدند بساط فتنه و فتنهگران را در هم پیچیدند. لذا حادثهی 9 دی یک حادثهی ماندنی در تاریخ ماست»).مقام معظم رهبری 21/9/1390)
9 دی در گذار از 8 ماه فتنه پیچیده، آخرین حلقه از اتفاقات تلخ و ناخوشایندی بود که با آفرینش آن، حلاوت پشتیبانی مردم از انقلابشان ذائقه انقلاب اسلامی را شیرین کرد و از پی آن گرد و غبار 8 ماه آتشافروزی در خیابانها و مساجد و پاره کردن عکس امام روحالله و شعارهای ضد فلسطینی و ضد مقاومت و آتش روزهخواری علنی و حمله به پایگاه بسیج و مردم بیدفاع و حمله به اموال عمومی و نهایتاً آتش جسارت به خیام ابا عبدالله در خیابانهای تهران و عزاداران حسینی در هنگامه عزا و ماتم برای امام شهیدشان فرونشست و اینگونه نهم دی به تعبیر پیر انقلاب ، پرچم راهنمایی دیگران و روزی «متمایز» و یکی از« قله های فراموش نشدنی این انقلاب» ، شد.
محاسبات نشان میدهد 10 محرم سال 61 هجری قمری مصادف بود با 20 یا 21 مهر 59 هجری شمسی و در طول 14 قرن گذشته فقط 6 بار سالگرد قمری و شمسی این واقعه بر هم منطبق شده است.
طول متوسط هر ماه قمری حدود 29.530589 روز یا 29 روز و 12 ساعت و 44 دقیقه و 3 ثانیه است؛ بنابراین طول هر سال قمری که از 12 ماه قمری تشکیل شده، به طور متوسط 354.367068 روز است که به عبارت دیگر میشود 354 روز و 8 ساعت و 48 دقیقه و 35 ثانیه.
هر سال شمسی نیز به طور متوسط 365.242198 روز دارد یا به بیان دقیقتر، 365 روز و 5 ساعت و 48 دقیقه و 45 ثانیه، بنابراین اختلاف هر سال شمسی و قمری برابر خواهد بود با 10.87513 روز یا به بیان دقیقتر، 10 روز و 21 ساعت و 11 ثانیه.
برای آنکه سالگرد قمری و شمسی یک پدیده دوباره بر هم منطبق شود، تعداد روزهای گذشته از آن پدیده باید مضرب صحیحی از طول سال قمری و شمسی باشد. محاسبات نشان میدهد که بعد از گذشت 168، 403، 571، 806، 974، 1209و1377 سال قمری، تعداد روزهای گذشته با دقت خوبی معادل تعداد صحیحی سال شمسی خواهد بود و دو تقویم با اختلاف کمتر از 1 روز دوباره بر یکدیگر منطبق میشوند. اختلاف بین سالهای نام برده شده به ترتیب عبارت است از 168، 235، 168، 235، 168، 235 و 168 که الگویی منظم است. بنابراین میتوان گفت هر 168 سال و 235 سال (به طور یکی در میان)، تقویم قمری و شمسی با اختلاف کمتر از 1 روز بر هم منطبق میشوند.
آخرین بار که این دو در یک روز مقارن شدند، سال 1232 هجری شمسی / 1270 هجری قمری (ششمین سال سلطنت ناصرالدینشاه قاجار) بود. نخستین مقارنه بعدی این دو نیز در سال 1395 هجری شمسی / 1438 هجری قمری خواهد بود که عاشورای شمسی بر عاشورای قمری و دقیقا در یک روز منطبق خواهد شد.
در جدول زیر میتوانید سالهایی را که عاشورای شمسی و قمری کمتر از 1 روز باهم اختلاف داشتهاند (تا سال 1700 هجری شمسی) مشاهده کنید.
توضیح: ستون اختلاف روز و اختلاف ساعت، مقدار اختلاف تقویم قمری و شمسی را نشان میدهد. به عنوان مثال، عاشورای سال 221 هجری شمسی به مقدار 19.5 ساعت بعد از عاشورای سال 229 هجری قمری رخ داده، اما از آنجا که این اختلاف کمتر از 1 روز است، این دو واقعه در یک روز مقارن میشوند.
سال هجری شمسی
سال هجری قمری
اختلاف روز
اختلاف ساعت
عاشورای شمسی قبل یا بعد از عاشورای قمری؟
221
229
0
19.5
بعد
450
464
0
5.5
قبل
612
632
0
14.0
بعد
841
867
0
11.0
قبل
1003
1035
0
8.5
بعد
1232
1270
0
16.5
قبل
1395
1438
0
3.0
بعد
1557
1606
0
22.4
بعد
1623
1673
0
22.0
قبل
البته اگر بخواهیم اختلاف بین دو تقویم را به بیش از یک روز گسترش دهیم، به الگوهای سادهتری میرسیم. مثلا اگر بخواهیم سالهایی را حساب کنیم که عاشورای شمسی و قمری در یک هفته اتفاق افتادهاند (به عبارت دیگر کمتر از 7 روز با هم اختلاف داشتهاند)، میبینیم که هر 32 یا 33 سال یکبار این اتفاق افتاده است. به بیان دیگر، هر 32 یا 33 سال یک بار، تقویم قمری و شمسی در یک هفته مقارن میشوند.
در جدول زیر میتوانید سالهایی را که عاشورای شمسی و قمری در یک هفته مقارن شدهاند (تا سال 1700 هجری شمسی) را به همراه اختلاف زمانی آنها مشاهده کنید. آخرین بار که عاشورای شمسی و قمری در یک هفته مقارن شدند، در سال 1362 هجری شمسی بود (30 سال پیش) بود.
توضیح: ستون روز و ساعت، مقدار اختلاف تقویم قمری و شمسی را نشان میدهد. به عنوان مثال در ردیف دوم جدول، عاشورای سال 91 هجری شمسی 6 روز زودتر از عاشورای سال 94 هجری قمری روی داده است.
سبک زندگی غربی، ظاهر و پوستهی جهان مدرن است. بدون شک صرفاً با تغییر ظاهر، آن هم سطحیترین تغییرها، نمیتوان به جنگ باطن رفت و بر آن غلبه یافت. رفتارها و نمادهای فرهنگی، برخاسته از باورها و عقاید و ذهنیتهایی است که منشأ و مصدر آن رفتارها و نمادها هستند. برای اینکه جهان کنونی و شیوه زندگی مدرن دگرگون شود، باید به فکر عالمی دیگر و آدمی دیگر و جهان بینی دیگری بود. یعنی باید جهانی دیگر با انسانی دیگر در افق درک انسان ظاهر شود.
رونداستفاده از لوازم آرایش به صورت افراطی و نمایشگری زنان از چند دهه قبل شروع شده است. حالا دیگر اکثر دختران و زنان ایرانی استفاده از لوازم آرایشی را جزء جدانشدنی زندگی خود میدانند. اختلال روانی نیاز به خودنمایی و نداشتن اعتماد به نفس از عوامل اصلی این گرایش است. از سوی دیگر سن مصرف لوازم آرایشی نیز در کشور در پنج سال اخیر از 19 سال به 13 سال رسیده و این در حالی است که در کشورهای پیشرفته تمایل به آرایش بیشتر در بین زنان سالمند دیده میشود که شادابی پوست خود را از دست دادهاند.
مسئله ماهواره، پدیده نوظهوری است که بنیاد اخلاقی جوامع اسلامی را به خطر انداخته و از جدیدترین سلاحها و حرکتهای مرموز غرب در رویارویی با مسلمانان به شمار میرود. دشمن از دو دهه پیش برای تأثیرگذاری بیشتر بر جوانان ما با راهاندازی شبکههای ماهوارهای و روز به روز راحتتر کردن دسترسی به این شبکهها برای چنین روزی برنامهریزی کرده است. اکنون چند سالی است که با گسترش شبکههای فارسی زبان، این پروژه وارد مرحلهی تازهای شده. شبکههایی که نخستین هدفشان عادیسازی روابط بین زن و مرد است.
آموزه، دشمنان این مرز و بوم به این باور رسیدهاند که جهت نیل به اهداف سیاسی و اقتصادی خود باید بنمایههای فرهنگی و اعتقادی این مردم را هدف قرار دهند تا بتوانند ذهنها را تسخیر و آنان را در مسیر اهداف مورد نظرشان سوق دهند. پایبندی عملی به احکام شرع مهمترین و اصلیترین مانع درونی در پذیرفتن سبک زندگی غیردینی است. بی جهت نیست که همه تلاشهای دشمن در راستای سست شدن باورهای دینی و کم اهمیت شدن واجبات و محرمات در خانوادههای ماست.
هم سالان و دوستان از مهمترین عوامل اجتماعی شدن نوجوانان و جوانان به شمار میآیند. آنها از طرق مختلف بر یکدیگر تأثیر میگذارند و از یکدیگر تأثیر میپذیرند. بسیاری از محققان بر این عامل تأکید دارند و از آن به عنوان ارتباط افقی یاد کردهاند، یعنی ارتباطی که در بین افرادی نسبتاً همسطح از لحاظ سنی، طبقهی اجتماعی، تحصیلی، اقتصادی و … برقرار است. بر این اساس ثابت شده است بسیاری از کسانی که از سنین نوجوانی به استفاده از محصولات غیراخلاقی و رفتارهای ناهنجار روی میآورند، این رفتارها را از دوستان خود آموختهاند.
بسیاری از ناهنجاریهای اجتماعی با دوستیهای خیابانی و رابطه با جنس مخالف آغاز میشود. این رابطهها معمولاً به ازدواج ختم نشده و موجب تأثیر سوء بر تحصیل و رشد و تعالی فرد میشود و یا به ازدواجهایی ناموفق، شکننده و پر از بدبینی و سوء ظن می انجامند. روابط عاشقانه پیش از ازدواج انسان را در برابر خوب و بد طرف مقابلش کر و کور میکند و امکان بررسی و انتخاب درست را از او میگیرد. خطر دیگر این گونه روابط شکست عشقی و به دنبال آن بروز افسردگی و احساس گناه به ویژه در دختران است.
اختلاف والدین بر روی خصایص روانی فرزندان اثر نامطلوب میگذارد. اگر محیط خانوادگی دوستانه نباشد، فرزندان مخصوصاً دخترها در مواقع حساس که دچار بحرانهای روحی میشوند، دیگر نمیتوانند مشکلات خود را با خانواده در میان بگذارند و از اینجاست که گرایش به بزهکاری آغاز میشود. اگر در خانواده به عنوان اولین گروه اجتماعی که فرد در آن رشد میکند انسجام و یکپارچگی نباشد در ابعاد بزرگتر یعنی در جامعه نیز انسجام و یکپارچگی از بین میرود زیرا فرد در قدم اول آموزش برقراری این گونه روابط را در خانواده میآموزد.
پناه بردن از دنیای نامطلوب بیرون به فضای به ظاهر امن و آرام مجازی با آنکه سادهترین راهکار به نظر میرسد بهترین راه نیست. اینترنت، به طور وسوسه انگیزی، زمینههای اعتیاد و آلوده شدن به خود را به وجود میآورد. پژوهشها نشان میدهد که بسیاری از کاربران در آغاز بهره گیری از اینترنت در پی ارتقاء سطح علمی، فرهنگی، هنری و سیاسی و یا پر کردن سالم اوقات فراغت خود هستند، امّا در مسیر جستجوی سایتها و برنامههای جدید گرفتار جاذبههای غیراخلاقی و در نتیجه مسموم شدن روح و روان خود میشوند.
طلاق میتواند طیف گسترده ای از حالات هیجانی، فکری و رفتاری را در فرزندان ایجاد کند. نیمی از بچه های طلاق ارتباطشان با یکی از والدین قطع میشود و از حمایت و علاقه و توجه او محروم میشوند. عده ای از بچهها طیفی از احساسات منفی را نسبت به یکی از والدین یا هر دوی آنها دارند. احساسات شدید حتی ممکن است تا سالها طول بکشد. هم در دختران و هم در پسران نیاز به والدین در دوره نوجوانی افزایش مییابد و احساس طرد شدن توسط یکی از والدین در این سن روی رشد نرمال نوجوان تأثیر میگذارد.
هرگاه قدرتهای حاکم میخواهند جامعه ای را تحت سلطه خود قرار دهند و آن را استثمار کنند، تلاش میکنند تا روح جامعه را فاسد کنند و برای این منظور امکان شهوترانی را برای مردم زیاد کرده آنان را به شهوترانی ترغیب میکنند. در این موقعیت، زن و تن زن تبدیل به شی شده و توسط مردان به فروش میرسد. ارائه آمار زنان خیابانی و پرداختن به مسائل ویژه آنها تا کنون جزو خطوط قرمز رسانهها بوده اما پاک کردن صورت مسئله در این ماجرا هیچ وقت جواب نداده و موجب منزه شدن جامعه نشده است.
دخانیات، سوغات شوم استعمار است که متأسفانه همه ساله جان میلیونها نفر را در جهان میگیرد و شمار کثیری از انسانها را به انواع معلولیتها و بیماریهای صعبالعلاج مبتلا میسازد. کمپانیهای بزرگ امروز نیز، کارخانههای عظیم و مؤسسات بسیاری را به تهیه، تدارک، پخش، استعمال و تبلیغات خود مشغول داشته و درآمدهای کلانی را عاید سوداگران میکنند. تأثیر سیگار در ایجاد بیماریهای زنان، حنجره، مری، ریه، لوزالمعده، معده و اثنیعشر، برونشیت، و … امروزه مورد تأکید قرار گرفته است. از این رو، برخی سیگار کشیدن را خودکشی تدریجی نامیدهاند.
یکی از ویژگیهای دوران جوانی، الگوپذیری است. جوان به دنبال شخصی میگردد تا رفتارش را با او تنظیم و از رفتارهای او تقلید کند. نوجوان و جوانی که شیفته مقام علمی، هنری و ورزشی فردی میشود، در نتیجه این شیفتگی، درصدد برمی آید که خود را در نوع لباس پوشیدن، نشست و برخاست و راه رفتن و سخن گفتن، به الگو نزدیکتر و با او هماهنگتر سازد. اما امروزه نتیجه الگوپذیری جوانان از ستارگان سینما و رسانههای جمعی با سرعت بسیار زیادی در پوشش و ظاهر آنان دیده میشود.
یکی از معضلات امروز جوامع بشری، بحث مد و مدگرایی و تطبیق دادن خود با شرایط هر روزه مدل لباس، آرایش موی سر، نوع پوشش و… است که متأسفانه در جامعه خودمان نیز با مصادیق زیادی از این پدیده روبرو هستیم. ترویج مد و پوششهای غیر اسلامی یکی از برنامههای جنگ نرم از سوی کشورهای استعمارگر غربی است. گرایش به پوشش غربی به این دلیل است که جوانان را در شرایط تحریک و تهییج توسط رسانه های خارجی رها شده و از سوی دیگر در داخل کشور هیچ اقدامی در جهت الگوسازی برای آنها، انجام نمیشود.
پارتی یا میهمانیهای مختلط آسیب جدی و پرخطری است که در دسترس اغلب جوانان کشور به ویژه پایتختنشینان محسوب میشود. به خصوص که این روزها، گروه های اینترنتی فعال با ارسال ایمیل از افراد میخواهند که به عضویت این گروهها درآیند تا گردشهای دسته جمعی، ملاقاتهای جمعی و میهمانیها را امتحان کنند. پارتیها به علت همخوانی زیاد با تمایلات غریزی جوانان به علت عدم توجه به ارزش آموزی در سیاستگذاریها به محمل مناسبی برای تباه کردن روح و روان جوانان مبدل شدهاند.
یکی از تصورات باطل در مورد تجاوز جنسی آنست که اغلب یک غریبه در یک کوچه تاریک به یک دختر تنها حمله کند. اما در واقع فقط 20% کلیه تجاوزات جنسی از نوع تجاوزات جنسی حمله ای هستند. تجاوز جنسی به این معنی است که یک یا چند نفر بر خلاف میل فرد دیگری با او عمل جنسی انجام دهند. اکثر تجاوزات جنسی در فضاهای پوشیده و اغلب توسط کسی صورت میگیرد که قربانی او را میشناسد. وادار شدن به عمل جنسی به کمک تهدید یا اصرار کلامی هم ممکن است تجاوز جنسی محسوب شود.
مهمترین و برجستهترین نقش زنان را میتوان نقش آموزشی آنان دانست که تمامی فرایند زندگی را در بر میگیرد. رابطه هر مادری با فرزندانش قبل از تولد شروع میشود. در واقع از دوران کودکی خودِ مادر شروع میشود. زیرا دوران کودکی مادر تعیین میکند که چطور دوران کودکی فرزندانش را بسازد. بی شک سلامت و فساد نسل آینده به مادران آینده و دختران امروز بستگی دارد. روند تغییر سبک زندگی، رفته رفته ما را به سوی باتلاقی در آینده میبرد که نسلهای بعدی ما بیشتر و بیشتر در آن فرو میروند.
آیا امام زمان (عج) حاضر است در جشن های نیمه شعبان شهرمان شرکت کند؟
امام زمان(عج)چیزی غیر از عمل به وظیفه و تکلیف از ما نمی خواهند و آنچه دل ایشان را شاد می نماید همین است. باید دانست که هیچ چیز به مانند گناه دل امام زمان (عج)را به درد نمی آورد. اما ظاهراً قرار نیست که ما شیعیان مایه تسلی دل ایشان باشیم. هرکدام از ما که نگاه به درون و پیرامون خود بیفکنیم این را درک می نماییم؛ دل ما هنوز جایگاه امام زمان (عج) نشده است.ممکن است ما به این خوش باشیم که روزی چند بار موقع نماز شاید یادی از امام زمان(عج) بکنیم! و شاید هر روز هم دعای سلامتی آقا را بخوانیم! اما این کافی نیست چرا که آقا خودشان فرموده اندکه هیچگاه ما شیعیان را فراموش نمی کنند. این خود بسی جای خجالت دارد و این چگونه دوستی است که یکطرف،دیگری را اصلاً فراموش نمی کند و اما طرف دیگر فقط گاهی اوقات طرف مقابل را یاد می کند؟!!
موضوع مطرح ،جشنهای نیمه شعبان می باشد .البته کسی با شادی و شاد بودن مخالف نیست و حتی از خود امامان (ع) به ما اینگونه رسیده « شیعیان ما کسانی هستند که در شادی ما شاد بوده و در غم ما اندوهناک باشند»اما آنچه در اینجا مورد انتقاد قرار می گیرد نوع خاصی از این رفتارهاست که به بهانه میلاد امام زمان (عج) روی می دهد و رواج آن در شهر ما نیز به وضوح قابل مشاهده است.
آنچه در شادی ها و اصولاً در تمام فعالیتها بایستی مد نظر باشد این است که شاد کردن امام زمان(عج( هیچگاه با زیر پا گذاشتن دستورات دینی حاصل نمی شود.
برخی از برنامه هایی که در سطح شهر به اسم امام زمان (عج) برگزار می شود به طور قطع با احکام و دستورات دینی در تضاد بوده و باید اصلاح گردد. اختلاط زن و مردم ، دختر و پسر، موسیقی های شبهه ناک ، اسراف و بریز و بپاش ، تزیین های آنچنانی و گاها موهن ، ساخت مجسمه و تندیس های خلاف شرع ، برگزاری جشن های شاد و مفرح خلاف شان اهل بیت(ع) ، مزاحمت های خیابانی ، سد راه مومنین ، صداهای بلندگو ها و ایجاد سرو صدا تا نیمه های شب و مزاحمت برای همسایه ها و... از اموری است که اسلام ما را از آن نهی نموده است. ما که به راحتی این اصول و دستورات را در جشنهای امام زمان(عج)فراموش می کنیم دیگر چه امام زمانی برایمان باقی می ماند که به یادش باشیم؟ و اگر هم هستیم دیگر آن امام زمان ،مهدی موعود نیست بلکه امامی است که با سلیقه خود در ذهن ساخته ایم. چگونه توقع داریم صاحب حی شرع مقدس اسلام ، حضرت مهدی(عج) در جشن تولد خودش به شهر ما بیاید در حالی که در این روز موسیقی و ترانه های مخالف با موازین شرعی فضای شهر ما را پر کرده است؟
این جشن ها برای من «آقا» نمی شود شب با چراغ عاریه، فردا نمی شود
یوسف! به شهر بی هنران وجه خویش را عرضه مکن؛ که هیچ تقاضا نمی شود
اینجا، همه من اند؛ من بی خیالِ تو اینجا کسی برای شما، ما نمی شود
آقا! جسارت است؛ ولی زودتر بیا این کارها به صبر و مدارا نمی شود
علاوه بر موسیقی غیر شرعی برخی اوقات در این جشن ها شاهد رقص و پایکوبی برخی هستیم ، دخترها و پسرهایی که به بهانه شرکت در این جشنها بزک کرده و از خانه بیرون می آیند و یا افرادی که در قالب عروسک هایی که به بهانه جذاب سازی جشن ها به میانه خیابانها می آیند و رقص و حرکات موزونشان را به تماشاگران نشان می دهند.
یکی دیگر از برنامه های ناشایست ایام نیمه شعبان ، برگزاری جشن های شاد و مفرح با اجرای برنامه توسط گروههای نوجوانان و جوانان هنرمند و یا غیر هنر مند است که گاهی فراموش می کنند که به نام چه کسی و به چه مناسبتی در حال اجرای برنامه هستند و متاسفانه در بیشتر جشن های خیابانی و محلی که در این ایام برگزار می شود ، لودگی و محتوای سخیف و موهن در برخی برنامه ها موج می زند ، علاوه بر آن محتوای غالب جشن های اینچنینی را آهنگ های تند و مهیج و رقص و پایکوبی پسران در حضور دختران آن هم به بهانه میلاد امام زمان ، تشکیل می دهد؟ مگر نه آنکه فلسفه وجود امامان (ع) از میان برداشتن گناه، دعوت به تقوا و یکتاپرستی بوده است؟ ولادت امام زمانمان را جشن میگیریم ولادتی که برای دوری از گناه و فحشا، بدحجابی و بی بند وباری بوده ،ولادتی که در پس آن احترام به دستورات اسلام بوده …
و از دیگر برنامه هایی که در این ایام در سالهای گذشته به چشم می خورد ، آذین بندیها و نمایشگاههایی بود که تماشاگران که هیچ ، خود متولیان برگزاری آنها هم ارتباطش با جشن نیمه شعبان و امام زمان(عج) را نمی دانند . برپایی نمایشگاههایی از تندیس ها و ابزار قدیمی ، دوچرخه ای که پیر زنی را بر روی خود دارد و حرکت می کند ، گاوی که در حال شخم زدن زمین است یا مرغی که تخم می کند ، عروسی که دست در دست داماد رقص باله می کند ، الاغی که یورتمه می رود و ژیانی که چراغ چشمک زنش خودنمایی می کندو ... آیا واقعا هیچ عقلی ارتباط این نمایشگاهها و تندیسها را با امام زمان (عج) دریافته است؟
وظیفه ما در این میان چیست؟ ارتکاب معصیت آنهم در حضور مردم جرم بزرگی است اما این حرکات که در نیمه شعبان انجام می گیرد فرهنگ جامعه و البته شهر را نیز به انحراف می کشاند؛ دیگر ما امام زمان را با رقص و ترانه و اختلاط محرم و نامحرم می شناسیم،چگونه می خواهیم به فرزندان خود که شاهد چنین قضایایی بوده اند توضیح دهیم که امام زمان (عج) خود برچیننده بساط فساد است؟جشنهایی با این محتوا مردود بوده و مبارزه با آن از وظایف منتظران واقعی امام زمان (عج) می باشد. اگر ما چشم خود را به روی این قضایا نبندیم ،وظیفه ما آنقدر ها هم نامشخص نیست.کاری که ما می توانیم انجام دهیم همان “امر به معروف و نهی از منکر ” در مراتب مختلف است. اگر ما سال گذشته و یا دوسال پیش ،در این قضیه جدی تر بودیم حداقل میتوانستیم با افتخار بگوییم در شهر ما از این خبرها نیست و اگر امسال هم بی تفاوت باشیم مطمئناً سال آینده بدتر از امسال خواهد شد.
چه کنیم؟در مرحله اول باید نسبت به چنین اموری اخم نموده و ابراز ناراحتی نماییم. (این کار دیگر از عهده همه ما بر می آید و احتیاج به قشون کشی هم ندارد!)مبادا خود ما هم در محفل اینها شرکت کرده و به روی بانیان آن لبخند بزنیم! کار دیگری که می توان انجام داد این است که به افرادی که این امور را اداره می نمایند تذکر داده و آنها را متوجه اشتباه خود نمود.حتی اگر طرف مقابل ما چندان به مسائل دینی هم پایبند نباشد و ما نتوانیم وی را قانع نماییم همین تذکر دادن می تواند طرف را به فکر وادارد و اگر این تذکر توسط تک تک ماها تکرار شود و طرف متوجه حساسیت ها در این زمینه گردد ، روی فرد اثر گذاشته و احتمال دارد که دست از کار اشتباه خود بردارد. اقدام دیگر این است که مواظب باشیم هزینه ای به اینگونه افراد نپردازیم تا آنها با پول ما بساط گناه به راه اندازند.
عمده ترین پیشنهاد در زمینه معرفت سازی برای ایام نیمه شعبان ، خطاب به متولیان تشکلهای دینی و مذهبی ، هیئت های مذهبی و مساجد است که می بایست در این ایام با برنامه ریزی دقیق و فنی ، نسبت به برگزاری برنامه های منسجم و معرفتی و با محتوای غنی اسلامی اقدام کنند و عرصه را برای آن دسته از کسانی که هدفشان جز شاد بودن به هر وسیله ای است باقی نگذارند .
برپایی جشن هایی با بخش های مختلف از جمله ، نمایشگاه های فرهنگی ، غرفه های معرفت افزایی ، غرفه کودکان ، غرفه های مسابقات فرهنگی و هنری با موضوعات خاص مهدویت ، برپایی خیمه های معرفت با موضوع مهدویت ، برپایی گفتمانهای دینی ، جلسات پرسش و پاسخ ، تئاتر های خیابانی با موضوع مهدویت ، جلسات سخنرانی و تریبون آزاد با موضوع مهدویت ، طرح های مطالعاتی ، مسابقات دلنوشته ها و شعر و... را می توان جایگزین برنامه های بی محتوا کرد...
در این بین مسئولین محترم شهر هم وظیفه ای بس سنگین دارند چرا که از یکسو باید به کار فرهنگی بپردازند تا بینش جوانان و مردم بالا رفته و به این سمت و سو نروند و لازم است با فعالیتهای خود معرفت نسبت به امام عصر(عج) را افزایش دهند و از سوی دیگر چون قدرت اجرایی دارند لازم است با اینگونه امور برخورد قاطع نمایند.
کار فرهنگی خوب است اما به تنهایی جوابگو نیست. علت ادامه برخی از این رفتارها اینست که افراد خاطی آسوده خاطرند اگر آنها بدانند که بعد از انجام چنین کارهایی بازخواست می گردند دست به این کارها نمی زنند. باید در برابر چنین افرادی یک شدت و یک ضمانت اجرایی وجود داشته باشد. به هر حال اینها برخی از وظایفی است که بر عهده خود ما و مسئولین است. هیچ کس بدون تکلیف نیست و روزی از ما در این زمینه سؤال خواهد شد. اگر ما واقعاً محب آقا امام زمان (عج) هستیم این محبت را باید در عمل نشان دهیم . ان شاءالله به برکت این ایام فرخنده و توجّهات حضرت ولی عصر(عج) به ما بتوانیم بیش از پیش به وظایف خود آشنا شده و به آنها جامه عمل بپوشیم.
و در آخر آقاجان باز هم دست به دامان خودت می شویم . ریسه محبتت را در دلهایمان روشن کن که هر چه می کشیم از تاریکی دل است .آقای من شربت شیرین معرفت را در کاممان بریز که تلخی دنیا کاممان رامی سوزاند . مهدی جان به حق هدایت نامت ما را به اهدناالصراط المستقیم برسان که هر چه هست از بیراهه های نادانی است . ابتدای کوچه های دلمان را روشن کن که در تاریکی و ترس و وحشت جا مانده ایم . آقا جان به حق دلهای گره خورده ،این جمله ام را بارها تکرار می کنم که : الهم طال الانتظار و خوب میدانم که درازای این انتظار از بی بصیرتی من است و شعله بصیرت در دستان توست.
مردم ایران اسلامی ، در سایه این انقلاب پر افتخار ، حماسه ای دیگر آفریدند و آفرین به عظمت نظام و انقلاب اسلامی ، که عزم همه سلایق را بر استحکام ریشه های پرصلابتش راسخ کرده است و این محقق نشده است جز با درایت و اندیشمندی ، بزرگ مرد انقلابی جهان ، امام خامنه ای...
آفرین بر این ابر مرد جهان، که پس از 37 سال سپری شدن این انقلاب ، همه جریانات سیاسی و جناحی را بر سر سفره این نظام و انقلاب نشاند و چنان مدیریت می کند که عوام و خواص جامعه ایران با هر تفکر و عقیده ای و با گرایش به هر طیف و جناحی ، چنگ و دندان تیز کرده اند برای حفظ و حراست از این انقلاب و این نظام و بحق که این معجزه ی قرن است...
و چه ساده اندیشند ، آن عده ای که متوهمانه لحظه به لحظه ، در صد تصاحب کرسی های انتخابات را به طیف و جناح خود به رخ می کشند و این تصاحب را به مثابه تکاثر دانسته و دلیلی بر تصاحب این نظام و انقلاب می پندارند و رای مردم را که صاحب شدند ، خود را ولی نعمت مردم می پندارند ، غافل از اینکه این نظام و این انقلاب و مردمش فقط یک صاحب دارد که امام و مردم این کشور ، همگی زیر سایه آن صاحب والا مقام ، باید برای اقتدار این مسیر الهی بکوشند تا لوای پر افتخارش را به دستان پرنورش بسپارند ، نظامی که صاحبش روزی با ندای انا المهدی ، خط بطلانی بر تمامی فتنه های کور زمانه خواهد کشید...
ان شاء الله...
و خدا را شکر ، که بخش محدودی از مردم ایران اسلامی و تعداد اندکی از سران و نخبگان سیاسی کشور که مدتها بود ، با بهانه های واهی در قالب ، قهر و تحریم و انتقاد سر ناسازگاری را در پیش گرفته بودند ، مجبور شدند به راه این نظام و ولایت و انقلاب باز گردند و ندای رهبر خود را لبیک گفته و دوشادوش مردم رای دادند ... رای به هر کس که دوست داشتند... رای به هر لیستی که دلشان خواست ... رای به افرادی که شورای نگهبان این نظام آنها را تایید کرده بود و صالح برای نشستن بر کرسی مجلس و خبرگان دانسته بود... آفرین بر مردم ایران.
و هزار آفرین بر این رهبر عظیم و والا مقام که این چنین تدبیر عالمانه ای نمود و همه را در دایره ای این نظام به دور هم نشاند.
در فضای سیاسی ایران هر دوره و هر زمانی گروهی و افرادی می آیند و با رای مردم انتخاب می شوند و در این میان، تا فرد یا گروهی از دایره نظام و خطوط قرمز نظام خارج نشده است و از قوانین نظام عدول نکرده و مسیرش از مسیر مردم و انقلاب و نظام و ولایت تغییر نیابد ، جایگاهش در نظام و در بین مردم مستحکم و محترم است و قطعا مصداق آن سخن گهر بار امام راحلمان واقع نخواهد شد که فرمودند ، این انقلاب را به دست نا اهلان نسپارید. هر چند در برهه هایی از این 37 ساله نظام ، برخی از نااهلان در مسیر پرنور این نظام ناخوانده وارد شدند و خواستند تا در گوشه هایی از این عرصه پهناور اقتدار ، خدشه ای وارد سازند ولی به یاری الهی و بصیرت مردمی این گردبادهای فتنه به سرعت با دستان بصیرت مردم و تدبیر و هدایت عالمانه رهبری به کناری زده شدند ، برای مثال ، نا اهلانی که روزی با عوامفریبی رای همین مردم را کسب کردند و در مجلس بودند و گاهی با گرا دادن به دشمن و گاهی با از پشت خنجر زدن و زمانی با تحصن و ارائه لوایح مغرضانه خواستند ضرباتی بر پیکره این نظام وارد کنند ولی نتوانستند و اکنون به دامن منحوس غرب خزیده اند و هر کدامشان پناهنده به سوی دشمن شده اند، امثال نخبگانی که در مجلس ششم و دولت اصلاحات بودند و اکنون در اتاقهای فکر براندازی نظام در دستگاههای امنیتی اسراییل و انگلیس و امریکا جیره می خورند.
دعا می کنیم، سرانجام هیچ کس اینچنین نشود که در کسوت خیانت به نظام و وطن و خاک و میهنش روزی بخورد که بدترین نوع زندگیست.
و نمونه ای دیگر : نا اهلان آنهایی بودند که روزی پس از رای پر افتخار مردم ، ندای تقلب سردادند و با همیاری و همکاری دشمنان قسم خورده ایران ، کشور را تا مرز نابودی پیش بردند و هنوز هم حاضر به توبه و رد ادعاهایشان نیستند، هر چند برخی از آنها مجبور شدند برای احیای حیات سیاسیشان ، تن به رای مردمی بدهند که روزی قصد خیانت به رای آنها را داشتند و تن به همان مکانیزم انتخاباتی دادند که روزی این مکانیزم را زیر سئوال بردند و این یعنی اقتدار رهبر و امام جامعه و این یعنی حقانیت و فراگیری نظام اسلامی ایران .
سرفراز باشد این نظام و این انقلابو سایه رهبری بر سر این نظام مستدام باد.
چرا این روزها دلبستگان و دلسوزان نظام مدام هشدار می دهند که ، ای مردم دقت کنید ، دوباره مجلسی مانند مجلس ششم تشکیل نشود؟
در تاریخ انقلاب، مجلس ششم شورای اسلامی، پرحاشیه ترین و سیاسیترین مجلس تشکیل شده به حساب میآید که نمایندگان حاضر در آن، در طول 4 سال نمایندگی خود، جنجالها و حواشی فراوانی را از جمله طرح اصلاح قانون مطبوعات در ماههای ابتدایی مجلس ششم، به وجود آوردند.
اما سال 82 و در آستانه انتخابات مجلس هفتم، بسیاری از نمایندگان اصلاح طلب مجلس به دلیل مواضع و رفتارهای افراطی و مغایر انقلاب اسلامی خود، توسط شورای نگهبان رد صلاحیت شدند. همین مساله، بهانهای شد تا افراطیون اصلاح طلب جنجال خود را علیه «نظارت استصوابی» شورای نگهبان آغاز کنند و در اقدامی ساختارشکنانه، دست به تحصن و روزه سیاسی در مجلس بزنند.
این حرکت، آنچنان که مورد نظر متحصنین بود، با استقبال مردم مواجه نشد و آنها پس از 27 روز، مجبور به شکستن تحصن شدند. اما نقشه بعدی براندازان نظام برای بحران آفرینی و خلق کودتای سیاسی علیه انقلاب، تهدید به استعفای دسته جمعی وزرا و استانداران بود که حتی به مرحله تهدید وزارت کشور به عدم برگزاری انتخابات هم کشیده شد.
این غائله نیز با عدم همراهی مردم با فتنهگران و درایت و مدیریت رهبر انقلاب خنثی شد و خطر کودتا گونهی دیگر از سر جمهوری اسلامی گذشت.